روزهای دور از خانه

دوباره پاییز رسیداین روزهایی که گذشت همش اینجوری بود که اداره باشگاه خونهیه مسافرتم رفتیم شمال. یکسال شد که ماشین خریدم.و تواین یکسال هر روز رانندگی کردم . کلاس شنام هنوز شروع نشده.کتابام مثل همیشه هم روزهای دور از خانه...ادامه مطلب

روغن ترمزی که‌مردادد خریدم ۴ تومن شده ۱۴تومنرفتم مغازه خرید کنم یه نفر یه عالمه دستمال توالت خربد برد.من میخاستم هرچی بخرم دیدم خیلی گرون شدهو بعضی جنسا تفاوت قیمتش تو دو تا فروشگاه زیادهیکی قیمت جدید روزهای دور از خانه...ادامه مطلب

هوا پاییزیهروزاا کوتاهوقتی از باشگاه میام بیرون هوا تاریکهشبا زود میخابممثلا ده خوابمصبجا از پنج بیدارم زودترازهمه میام اداره چون ماشینارو نمیزارن بیاریم داخل اداره توکوچه هم جاکمه زود میام و جلو دورب روزهای دور از خانه...ادامه مطلب

صبح منتظر بودم سرویس اداره برسه دیدم دیر کرد

پوشیمو دراوردم زنگ بزنم همکار یهو یه دزدبا موتوردر جهت خلاف اومد گوشیو چنگ زد و رفت

هنگ هنگ بودم.

برد گوشیو.....

دو هفته پیشم تو کوچه ساعت ده صبح داشتم میرفتم یهو دیدم یکی بند کیفمو میکشه

برگشتم دیدم دزده انقد کیفوکشیدم و جیغ زدم نتونست ببره و فرار کرد رفت....

دنیا جای نا امنیه....

روزهای دور از خانه...

تواین روزهای اخرسال همه در حال دوییدن و خریدنن.من تمیزکاریاموکردم.چیزی نخریدم.در ارامش و سکون غوطه ورم.خداروشاکرم که ارامش نصیبم شده.خبر خاصی نیست.فردا هم اداره ام.بعدش میرم خونمون.نشستن تو اتوبوس و رفتن پیش خانواده دو حس متضادن.اتوبوس بد.خانواده خوب.همه دنیا همینه خوب و بد کنار هم.ارزوی توفیق و سلامتی دارم بذتی همه جوونا و خواننده های اینجا.سعادت نصیبتون و عیدتون مبارک

روزهای دور از خانه...

به خاطر اتفاق پلاسکو یکهو به ذهنم رسید پنج شنبه اینجا بنویسمنمیدونم اخرین مطلبم مربوط به کی بودهاما میدونم حداقل در نیمه دوم سال ننوشتمبعد از عمل بینی و دوران نقاهتش که هنوزم ادامه داره خونمو عوض کردم . یه خونه خیلی ساکت نقلی دردر محلی نزدیک اداره گرفتم که از خونه راضیم. سکوت زیادی تو ساختمون کوچه و محل وجود داره و باعث شده من از اداره که میرفتم بخوابم یا جمعه ها تا ده یازده (برخلاف همه عمرم) خواب باشم(من به صدا خیلی حساسم و سریع بیدار میشم)در مورد بینی م هم همین ماه پیش رفتم و دکتر برام کورتون زد به خود بینی که خیلی درد داشت و گفت سر بینیت ورم داره کورتون میزنم اگر کوچیک نشدنیاز به عمل مجدد داره.حالا یک بار کورتون زدم که ورمم کمتر شده ولی هنوز نیاز به کورتون داره.این مدت دوبار برای میکرونیدلینگ صورت هم رفتم که راضیم. فقط صورتم جوش زده که هر روز دارم با سرکه سیب میشورم. جلسات لیزر مو هم همچنان میرم.این مدتی که گذشت دیدم این خونه زیاد می خابم و درس نمیخونم  درنتیجه عزمممو جزم کردم و هر روز بعد از اداره میرم کتابخونه که البته کار اسونی نیست و ساعت یازده هر روز قهوه میخورم تا وقتی تع روزهای دور از خانه...ادامه مطلب

داریم به روزهای اخر سال میرسیم چقد سال 94 زود تموم شد.اصلا باورم نمیشه

من دور اینده رو سرکارم بعد هم میرم خونمون کنار خانوده.

سال خوبیو برای همتون ارزو دارم همراه با سلامتی و نشاط

سفر کوتاهی داشتم ریکاوری شدم واقعا.

روزهای دور از خانه...

من برگشتم عیدهمتون مبارک

بیست روز خونه بودم

همش بارون ن ن ب ود

اما خوووب بود

همش بخور بخاب و بگرد

کمی هم خیاطی کردم و لباس دوختم برا خودم

سیزدهم چون بارونی بود صبح برگشتم بعدشم که سرکاررر

بهترین روز امسالم روز بعد از سیزده فروردین بود که وقتی اومدم اداره گوفتن تعمیراته برگردید خونه هاتون و منو دو تا همکارم که دوستیم رفتیم خونه ما صبحونه بعدشم با هم رفتیم راهنمایی خرید زیر بارون

روزهای دور از خانه...

اردیبهشت دوست داشتنی ام شروع شده.سال من با اردیبهشت تحویل میشه چقد این ماه رو دوس دارمامیدورام این ماه تموم نشه وبمونه این روزها دنبال تمرکز از دست رفته ام هستممیدونم خیلی کم نوشتم اینجا وخیلی چیزهارو باید بیام و بگم اما سخت مهر سکوته رو لباماین روزهارو دوس دارم فقط نفس بکشم هر ثانیش بیدار باشم.قهوه میخورم به زور بخابم حیف نیست اردیبهشت باشه و بخابمدرسمم نمیخونم اصلا.نمیدونم چطور باید برم مرحله بعدی ازمون.فردا شب شب کارم پارسال یادتونه و ماجراهای کولر من این موقع ها؟؟چه زود گذشت؟زود گذشت؟نه خیلی هم دیر گذشت خیلی بزرگ شدم زیادی بزرگ شدم میخام بچه شم برگرد به گهواره م.من شادم و میخندم به همه ناراحتیا بخندین شمام روزهای دور از خانه...ادامه مطلب

انقد این روزها سخت میگذدره بهم و دلم نممیخاد اینجا از منفیا حرف بزنم و اوناهم رو دلم تلنبار شده

دلیل کم نوشتنم اینه که میخام بیام و از روزهای خوب بنویسم و چون نیست

روزهای دور از خانه...